شیطونا


شیطونا


اخرین برگ دفتر سال 1393

خب اینم از اخرین برگه دفتر خاطراتم

*به نام خدا*

اخرین برگ دفترمو با موروی به خاطرات یک سالم پر میکنم موقع سال تحویل مشهد بودم توی حرم پیش امام رضا

گذشت و گذشت شد تابستون تابستونی که فکر نکنم هیچ وقت یادم بره اون راهپیمایی روز قدس با دوستام و

گم شدنمون تو مترو خخخخخخخخ جون دادانمون تا موقع اذان و بعدشم افطار رفتن خونه دوستام پیدا کردن

چندتا دوست جدید که زندگیمو به کل تغیر دادن کسانی که من شدم محرم رازشون اونا شدن امید زندگیم

یه دوست خوب خیلی خوبه خیلی یکی از این دوستا شد خواهرم مثل خواهر واقعیم همه ی زندگیم شد خخخخ

پسر داییشم که الان نامزدهشه و چند وقت دیگه میشه همسرش شد برادرم برادر واقعیم خخخخ ما سه تا

شدیم برای هم ماله ماله هم طوری که اگه یکیشون مریض یا ناراحت میشد منم مریض و ناراحت میشدم

اتفای بدیم برام افتاد اما سال 93 با همه ی سختی هاش دل شکستناش خبرای بد و خوبش گریه ها و خنده هاش

مهربونی و نامهربونیاش چندتا چیز بزرگ بهم داد یه دل مهربون برای بخشش دیگران یه صبر بیشتر یه خواهر مهربون

یه داداش دلسوز کلی تجربه وبرای اخرین هدیش یکی از ارزوهام و بهم داد

پس سال 93 ازت ممنونم به خاطر خوبی ها و بدی هات دوستدارم سال جدید و بهتر شروع کنم

سال نو مبارک

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

داداش
ساعت21:09---24 اسفند 1393
از دست تو خواهر کوچولو برای همه چیز ممنون
پاسخ:وا خدا داداش گلم من باید ممنون دارتون باشم


من
ساعت21:00---24 اسفند 1393
فکر نمیکردم هیچ وقت بتونم عشق زندگیمو پیدا کنم با وجود تو فهمیدم خیلی چیزارو بدست اوردم ممنونم
پاسخ:وای من فدای شما بشم عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: fatemeh | تاريخ: یک شنبه 24 اسفند 1393برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |